آذربایجان

وبلاگ اختصاصی آذربایجانی ها

آذربایجان

وبلاگ اختصاصی آذربایجانی ها

این وبلاگ با این که برای مطالب متنوعی است ولی بیشتر در مورد تبریز و ویژگی های آن و اشعار شاعرین آذربایجانی (ترکی زبان) به زبان های ترکی و فارسی و... زیاد تر پرداخته میشود.
سازنده: مبین هیکلی
نام دبیرستان : دبیرستان علیزاده 1

کلمات کلیدی

شاعر تبریزی

شعر استاد شهریار

شرح حال شاعران تبریزی

شعر بهجت تبریزی خان ننه

شاعر جناس

سلطان جناس

شرح حال استاد شهریار

شاعر معروف تبریزی

شاعر تبریز

حیدر بابا

بهجت تبریزی

استاد شهریار

نوحه محرم دیر خانم زینب عزاسی استاد شهریار

نوحه محرم دیر خانم زینب عزاسی

نوحه ترکی محرم دیر خانم زینب عزاسی

نوحه استاد شهریار محرم دیر خانم زینب عزاسی

مرثیه محرم دیر خانم زینب عزاسی

مرثیه استاد شهریار محرم دیر خانم زینب عزاسی

محرم دیر خانم زینب عزاسی

متن شعر محرم دیر خانم زینب عزاسی

شعر محرم دیر خانم زینب عزاسی

شعر ترکی محرم دیر خانم زینب عزاسی

نوحه مشهور حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

نوحه مشهور استاد شهریار حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

نوحه حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

نوحه ترکی حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

مرثیه استاد شهریار حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

شعر مشهور حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

شعر حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

شعر استاد شهریار حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

بایگانی

شعر زیبا برای امام حسین

چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۰۰ ب.ظ

شعر بسیار زیبا برای امام حسین (ع)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این شنیدستم که مست رو سیاه

نیمه شب دید شیخی را به راه


نشأت می تحت فرمانش گرفت

سد ره گشت و گریبانش گرفت

شیخ از وحشت زبانش بند شد

فارغ از اظهار چون و چند شذ


مست گفتا از کجایی کیستی

نیمۀ شب در هوای چیستی


در جوابش گفت شیخ بی نوا

روضه خوانم بر غریب کربلا


من به سختی زندگانی میکنم

بهر مردم روضه خوانی میکنم


مست گفتا گر که میخواهی امان

روضه ای از بهر من اینک بخوان


تا که من هم عقدۀ دل واء کنم

گریه ای بر یوسف زهراء کنم


شیخ گفتا نیست اینجا منبری

روضه خوانی نیست کارش سرسری


مستمع باید عزاء داری کند

سیل اشک از دیده اش جاری کند


مست گفتا گر تو میخواهی چنین

من شوم منبر تو بر رویم بشین


تو بخوان من سوگواری میکنم

پای منبر آه و زاری میکنم


شیخ ناچار شد و بر رویش نشست

روضه ای خواند و دل او را شکست


روضۀ او مشت را هوشیار کرد

محرمش اندر حریم یار کرد


در دلش تا مهر حق کوبید شیخ

یک شبی در خواب او را دید شیخ


دید او را همچو مردان خدا

شاد و خرّم در بهشت جانفزا


پیش رفت و گفت ای بانی من

دوستدار مرثیه خوانی من


باغ جنة جای هر بد کاره نیست

جای مانند تویی می خواره نیست


گو چه کردی که مقامت داده اند

شهد عزّت را به کامت داده اند


مست گفتا ای رفیق پارسا

گوش کن تا گویمت این ماجرا را


چون تو رفتی مرگ آمد در برم

کز ملاقاتش برفت هوش از سرم


مُردم و شد روز محشر آشکار

گشتم از اعمال زشتم شرمسار


نامۀ اعمال من سنجیده شد

مهر بطلان روی آن کوبیده شد


دست و پایم بسته در زنجیر شد

با شرار قهر حق درگیر شد


ناگهان از حق برآمد این ندا

بندۀ ما را کنید از کف رها


گرچه نزد حق گناهش بیمر است

شافع او زادۀ پیغمبر است


شامل او رحمت داور شده

چون حسینم را شبی منبر شده


خواندم از بهر تو خط سرنوشت

دوزخی بودم شدم اهل بهشت


گر چه دلم از نور رحمت منجلی ست

هرچه دارم از حسین ابن علی ست


این حسین آقای باغ جنة است

این حسین از سر به پایش رحمت است


در قیامت او خدایی میکند

قلب ها را کیمیایی میکند


گر بخواهد از خداوند مجید

رو سیاهی را کند رو سپید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

التماس دعا

این شعر را حتماً حفظ کنید

شاید از نظر تعداد ابیات زیاد باشد ولی بسیارساده است

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی